جلوه ی جمال
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

جلوه ی جمال

جلوه جمال

جلوه ی جمال

  • کوتاه سُخن که یار آمد
  • با گیسوی‌ِ مُشکبار آمد[1]
  • بگشود در و، نقاب برداشت
  • بی‌پرده، نگر، نگار آمد
  • او بُود و کسی‌ نبود با او
  • یکتای‌ و غریب‌وار آمد
  • بنشست و، ببست در ز اغیار
  • گویی‌ پی‌ یار غار آمد
  • من، محو جمال بی‌مثالش
  • او، جلوه‌گر از کنار آمد
  • برداشت حجاب از میانه
  • تا بر سر میگُسار آمد
  • دنباله‌‌ی‌ صُبح لیلة‌القدر
  • خور با رُخ آشکار آمد
  • بگذار چراغ، صُبح گردید
  • خورشید جهانمدار آمد
  • بگذار قلم، بپیچ دفتر
  • کوتاه سُخن که یار آمد[2]